مختلف جالب

باز باران٬ با ترانه

میخورد بر بام خانه»

خانه ام کو؟ خانه ات کو؟

آن دل دیوانه ات کو؟

روزهای کودکی کو؟

فصل خوب سادگی کو؟

یادت آید روز باران

گردش یک روز دیرین؟

پس چه شد دیگر٬ کجا رفت؟

خاطرات خوب و رنگین

در پس آن کوی بن بست

در دل تو٬ آرزو هست؟

* * *

کودک خوشحال دیروز

غرق در غمهای امروز

یاد باران رفته از یاد

آرزوها رفته بر باد

* * *

باز باران٬ باز باران

میخورد بر بام خانه

بی ترانه ٬ بی بهانه

شایدم٬ گم کرده خانه

یک شنبه 25 تير 1391 12:57 |- اکبری -|

اگر بت‌ها را واژگون کرده باشی کاری نکرده‌ای، وقتی واقعاْ شهامت خواهی داشت که خوی بت‌پرستی را در درون خویش از میان برداری.

یک شنبه 25 تير 1391 12:56 |- اکبری -|

گنجشک هر روز به آستان خدا می آمد و با آوازش خدا را سپاس می گفت. چند روزی بود که خبری از گنجشک نبود. فرشته ها از خدا علت نیامدن گنجشک را جویا شدند و او سکوت کرد. پس خود به دنبال گنجشک رفتند و او را یافتند. گنجشک نالان و معترض گفت: مگر سهم من از این دنیا به این بزرگی جز لانه ای کوچک و گرم بیشتر بود که خدا آن را هم با فرستادن باران و طوفان از من گرفت؟

خدا لبخند زد و گفت: آن هنگام که تو در خواب بودی ماری قصد لانه ات را کرده بود و من باران و طوفان را امر کردم تا با واژگون ساختن لانه ات تو را بیدار کنند. گنجشک شرمگین شد و گریه کرد. خدا گفت: من همیشه به یاد شما هستم حتی زمانی که مرا فراموش کرده اید.

یک شنبه 25 تير 1391 12:55 |- اکبری -|

مغازه داری روی شیشه مغازه اش تابلویی به این مضمون نصب کرد:

"توله های فروشی"

چیزی از نصب آن نگذشته بود که پسر کوچولویی وارد مغازه شد واز او خواست تا توله ها را به او نشان دهد مغازه دار صوت زد و با صدای صوت او یک ماده سگ با پنج تا توله فسقلی اش که بیشتر شبیه توپهای پشمی کوچولو بودند پشت سر هم از لانه بیرون آمدند و در مغازه به راه افتادند پنجمین توله در آخر صف لنگان لنگان به دنبال سایرین راه می رفت پسر کوچولو توله لنگان را نشان داد و گفت:

"اون توله چشه؟ "

مغازه دار توضیح داد که اون توله:

از همان روز تولد فاقد حفره مفصل ران بوده است و سپس افزود:

اون توله زنده خواهد ماند اما تا آخر عمرش همین جوری خواهد لنگید

پسر کوچولو گفت من همونو می خوام. مغازه دار موافقت نکرد ...

اما پسر کوچولو پاچه شلوارش رو بالا زد و پای چپش رو که بدجوری پیچ خورده بود و با یک تسمه فلزی محکم بسته شده بود به مغازه دار نشون داد و گفت:

من خودم خوب نمی تونم بدوم

این توله هم به کسی نیاز داره که وضعیتشو درک کنه ...

یک شنبه 25 تير 1391 12:48 |- اکبری -|

کودکی ام را بیشتر از همـــه چیز تــرجیــح مـی دهـم
شیـریــنـــی هـای بـازی هایـم.
خـــنده هـــای بـــی دغــــدغــه ام.
قهــــر های بـــی بهـــــانه ام.
آشتـــــی های کودکـــــانه ام.
همــــه را بــه بزرگ شـــدنم فروخــتم!
امـــا بــــه چه قــیــمت؟

پنج شنبه 22 تير 1391 15:37 |- اکبری -|

 آیا می‌دانستید که در تایوان بشقاب‌های گندمی درست می‌شود وافراد بعد از خوردن غذا بشقاب‌هایشان را هم می‌خورند.

. آیا می‌دانستید که گوش و بینی درتمام طول عمر انسان در حال رشد می‌باشند و بزرگتر می‌شوند.

. آیا می‌دانستید که آب دریا بهترین ماسک زیبایی پوست می‌باشد.

. آیا می‌دانستید که اولین مردمانی که نخ را کشف کردند وموفق به ریسیدن آن شدند ایرانیان بودند.

. آیا می‌دانستید که بزرگترین دریای دنیا دریای مدیترانه است و عمیق‌ترین نقطه آن به ۴۳۳۰متر می‌رسد.

. آیا می‌دانستید که فقط پشه ماده نیش می‌زند و از پروتین خون مکیده شده جهت تخم گذاری استفاده می‌کند.

. آیا می‌دانستید که هر چشم مگس دارای ۱۰ هزار عدسی است.

. آیا می‌دانستید مقاومت موش صحرایی در برابر بی‌آبی بیشتر از شتر است.

پنج شنبه 22 تير 1391 11:48 |- اکبری -|

خدایـــــــــــــا ....
اگه یه روز فراموش کردم خدای ِ بزرگـــــــــــــی دارم ؛
تو فرامـــــــــــــوش نکن که بنده کوچیکـــــــــــــی داری !
با نوازشی و یا شاید تلنگری آرام وجودت را ،
همراهیت را ؛
مهربانی و بزرگی ات را برایم یاداوری کن ... !! 
پنج شنبه 22 تير 1391 11:48 |- اکبری -|

بیشمارند آنهایی که نامشان آدم است
ادعایشان آدمیت
کلامشان انسانیت
رفتارشان صمیمیت...
حال.....
... من دنبال یکی میگردم که
نه آدم باشد... ...
نه انسان...
نه دوست و رفیق صمیمی
تنها صاف باشد و صادق
... پشت سایه اش خنجری نباشد برای دریدن...
هیچ نگوید...
فقط همان باشد که سایه اش میگوید
صاف و یکرنگ
 
پنج شنبه 22 تير 1391 11:48 |- اکبری -|

 
بزرگترین اختراعات تاریخ چگونه اتفاق افتاد؟



ثبت اختراع دستگاه پروژکتور به نام توماس ادیسون نتیجه یک دزدی آشکار بود.

وب سایت «آتلانتیک» با انتشار مقاله ای تاکید می کند باورهای متعارف در مورد اینکه هر یک اختراعات بزرگ تاریخ محصول تلاش و خلاقیت های یک نفر بوده اند افسانه ای بیش نیست. نه ادیسون به تنهایی لامپ را اختراع کرده و نه گراهام بل یک نفره تلگراف را اختراع کرده است.

مارک لملی، پژوهشگر تاریخ علوم در مقاله جدیدی تحت عنوان «افسانه مخترعین یکه تاز» می نویسد که تمام اختراعات مهم در تاریخ معاصر محصول کار مستمر و همزمان دانشمندان و گروه های متفاوتی بوده است که در نتیجه آن به مرور هر یک از این اختراعات تکمیل شده اند.

او در این مقاله توضیح می دهد، بر خلاف آنچه که تاکنون ترویج و تدریس شده اکثر اختراعات قرن نوزدهم و بیستم اختراعات انفرادی نبوده و بنابراین در عالم واقعیت آنها را نمی توان به یک نفر نسبت داد و حتی شاید نتوان آنها را اختراع حقیقی نامید.
پنج شنبه 22 تير 1391 11:48 |- اکبری -|

عکس نادری از یک زنبور عسل در حل نیش زدن

این عکس منحصر به فرد است و پیش از این هرگز عکسی مشابه ندیده بودیم. از نیمه قرن نوزدهم، اجداد خانم گاروی در کالیفرنیا زنبورداری می‌کردند، خود او در دپارتمان حشره‌شناسی یک متخصص است. این عکس زمانی گرفته شد که او متوجه وزوز یک زنبور عسل دور و بر دوستی که در حال قدم زدن با او بود، شد. او حدس زد که زنبور می‌خواهد دوستش را نیش بزند، خوشبختانه او دوربینی همراه داشت و آمادگی لازم برای گرفتن این عکس را هم داشت.

پنج شنبه 22 تير 1391 11:48 |- اکبری -|

ϰ-†нêmê§

صفحه قبل 1 ... 2 3 4 5 6 ... 9 صفحه بعد