مختلف جالب

 

یک نفر می پرسد که چرا شیشه شکست؟!
مادری می گوید:((شاید این دفع بلاست...))
یک نفر زمزمه کرد:
((باد سرد وحشی مثل یک کودک شیطان امد ، شیشه پنجره را زود شکست.))
کاش امشب که دلم مثل ان شیشه مغرور شکست ، عابری خنده کنان می امد ، تکه ای از ان را
بر می داشت ، مرهمی بر دل تنگم می شد.
اما امشب دیدم ، هیچ کسی هیچ نگفت...
قصه ام را نشنید...
از خودم می پرسم ، ارزش قلب من از شیشه پنجره هم کم تر بود...؟!!!


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





چهار شنبه 4 ارديبهشت 1392 22:39 |- اکبری -|

ϰ-†нêmê§